خطوط اصلی فعالیت دشمن در جنگ نرم

دشمنان ما، دشمنان انقلاب، دشمنان نظام جمهوری اسلامی، چند خط را دارند دنبال می کنند که این در تبلیغاتشان و در کاری که انجام می دهند، واضح هم هست. اینها چیزهای پوشیده و پنهانی نیست. باید در ذهن خودمان، اینها را جمع بندی کنیم:

الف) ایجاد ناامیدی

یکی این است که نشانه های امید را مخدوش کنند؛ مورد خدشه قرار بدهند که از جمله همین انتخابات بود. حضور هشتاد و پنج درصدی مردم، یک چیز امیدبخشی است؛ یک چیز مهمی است؛ همان طور که عرض کردیم، سی سال بعد از یک انقلاب، مردم کشور بیایند به نظام برآمدة این انقلاب، یک چنین آرای وسیعی را تقدیم بکنند. این، جز اعتماد به این نظام و دل بستن به این نظام، معنای دیگری ندارد و این، اتفاق افتاد. این، خیلی نقطة قوت مهمی است. سعی شد این نقطه قوت را تبدیل کنند به نقطه ضعف؛ این مایة امید را تبدیل کنند به مایه تردید؛ مایه یأس. این، کار خصمانه ای است. این، یکی از خطوط کاری دشمن است؛ مرتباً القای بن بست کردن. شما اگر ببینید این تبلیغات رادیوها را - حالا امروز رادیوها دیگر نیست؛ یک وقتی می گفتیم ده ها رادیو؛ امروز مسئلة هزارهاست؛ رادیو هست؛ تلویزیون هست؛ این وسایل اینترنتی هست - مرتباً القای بن بست، القای بحران [و] القای سیاه بودن وضعیت می شود؛ هر مقداری که بگیرد؛ هر مقداری که مستمع و شنونده پیدا بکند و باورپذیر باشد برای آنها. دارند در این زمینه کار می کنند. این، یکی از خطوط کاری دشمن است.

ب) ایجاد تفرقه

یکی از خطوط کاری اصلی دشمن، همین مسئلة تفرقه است. مسئلة اتحاد ملت و کاری که برای ایجاد تفرقه دارد انجام می گیرد، بسیار مسئلة مهمی است. ما نشانه های وحدت عمومی مردم را داریم می بینیم. شما نماز جمعه ها را در ماه رمضان دیدید؛ روز قدس را دیدید؛ نمازهای عید فطر را دیدید؛ چه عظمتی! انسان وقتی نگاه می کند، منظره، منظره های بی نظیری است. ما امروز اینها را داریم. اینها همه نشانة وحدت و همدلی مردم است؛ نشانة این است که یک مرکز مشترکی وجود دارد که مردم علی رغم اختلافات جزئی و فرعی ای که با هم دارند، در گرایش به این اصل، متفقند؛ دلشان متوجه این مرکز است که این مرکز هم دین است؛ اصول اسلامی است؛ ارزش های والاست؛ دین خداست. این، خیلی چیز مهمی است. خوب، همه باید در مقابل این وحدت، سر فرود بیاورند؛ وقتی این وحدت را می بینند.

ج) ایجاد غفلت از دشمنی دشمن

مسئلة بعدی، منصرف کردن ذهن مردم از دشمنی دشمن است. ما هرگز منکر نیستیم که در نارسایی های گوناگون و مشکلات فراوانی که بر سر راه جامعه و افراد پیش می آید، تقصیرهای شخصی و تقصیرهای اجتماعی، از درون وجود دارد. در این، هیچ تردیدی نیست. کسی این را منکر نیست؛ منتها نکته این است که اگر انسان بخواهد ضربه نخورد، باید نقش دشمن را ببیند. از این، ما را نباید غافل کنند. خط اغفالِ، بخصوص خواص و نخبگان از تأثیر دشمن، یکی از خطوط القایی و تبلیغاتی دشمن است. حالا طرق مختلفی البته برای این کار دارند. تا کسی بگوید دشمن، می گویند: آقا شما همه اش به گردن دشمن می اندازید! خوب، هست دشمن؛ چرا نمی بینیم دشمن را؟ چرا نمی بینیم شعف عظیمی که دشمن پیدا می کند از آن چه که این جا از اختلاف ما، از حوادث گوناگون، از بلوای بعد از انتخابات به وجود می آید؟ اینها را باید دید. اینها را باید متوجه شد و نبایستی از دشمنی دشمن، غفلت کرد.

این محورهایی که عرض شد، این خطوط دشمن را ما در عمل خودمان و در اظهارات خودمان، باید محاسبه کنیم و باید اینها را در محاسبات خودمان بگنجانیم که اگر اظهارنظری هم می خواهیم بکنیم، با توجه به اینها باشد. عمل و اقدامی می خواهیم بکنیم، با توجه به اینها باشد. ببینیم آیا داریم به دشمن کمک می کنیم یا نه. این، به نظر من، چیز مهمی است.